حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

مزمور سی و پنجم

مزمور سی و پنجم

1.                 مزمور داوید، ای خد.اوند با خصمان من مخاصمه نما، و جنگ کن با آنانی که با من جنگ میکنند

2.                 سپر و محافظ را بگیر، و به یاری من برخیز

3.                 و نیزه را بیرون آور و راه را پیش روی جفاکنندگانم ببند، و به جان من بگو من نجات تو هستم

4.                 خجل و رسوا شوند آنانی که قصد جان من دارند، و آنانی که بد اندیش من هستند به قهقرا رفته و خجل شوند

5.                 مثل کاه در مقابل باد باشند، و فرشتة خد.اوند ایشان را از خود براند

6.                 راه ایشان تاریک و لغزنده باد، و فرشتة خد.اوند ایشان را از خود براند

7.                 زیرا دام خود را برای من بیسبب در حفرهای پنهان کردند، که آن را برای جان من بیجهت کنده بودند

8.                 هلاکت ناگهانی بدو برسد، و دامی که پنهان کرد خودش را بگیرد، و در آن به هلاکت گرفتار گردد

9.                 و اما جان من در خد.اوند شادی خواهد کرد، و در نجات او ترنم خواهد نمود

10.            همة استخوانهایم میگویند ای خد.اوند کیست مانند تو، که مسکین را از شخص قویتر از او میرهاند، و مسکین و فقیر را از تاراج کنندة وی

11.            کینهتوزان برخاستهاند، چیزهایی را که نمیدانستم از من میپرسند

12.            به عوض نیکویی بدی به من میکنند جان من را بیکس گردانیدهاند

13.            و اما من چون ایشان بیمار بودند پلاس میپوشیدم، جان خود را به روزه میرنجانیدم، و دعایم به سینهام برمیگشت

14.            مثل آنکه او دوست و برادرم بود، سرگردان میرفتم، چون کسی که برای مادرش ماتم گیرد از حزن خم میشدم

15.            ولی چون افتادم شادی کنان جمع شدند، آن فرومایگان بر من جمع شدند، و کسانی که نشناخته بودم من را دریدند و ساکت نشدند

16.            مثل بدکارانی که برای لقمه نان مسخرگی میکنند، دندانهای خود را بر من میفشارند

17.            ای خد.اوند تا به کی نظر خواهی کرد، جان من را از خرابیهای ایشان برهان و یگانة من را از شیربچهگان

18.            و تو را در جماعت بزرگ حمد خواهم گفت، تو را در میان قوم عظیم تسبیح خواهم خواند

19.            تا آنانی که بیسبب دشمن من هستند بر من فخر نکنند، و آنانی که بر من بیسبب بغض مینمایند چشمک نزنند

20.            زیرا از صلح سخن نمیگویند، و بر آنانی که در زمین آرامند سخنان حیلهآمیز را تفکر میکنند

21.            و دهان خود را بر من باز کرده، میگویند هه هَه چشم ما دیده است

22.            ای خد.اوند تو آن را دیدهای پس سکوت نفرما، ای خد.اوند از من دور مباش

23.            خویشتن را برانگیز و برای داد من بیدار شو، ای خد.ای من و خد.اوند من برای دعوی من

24.            ای خد.اوند خد.ایم من را موافق عدل خود داد بده، مبادا برمن شادی نمایند

25.            تا در دل خود نگویند اینک مراد ما، تا نگویند او را بلعیدهایم

26.            و آنانی که در بدی من شادند با هم خجل و شرمنده شوند، و آنانی که بر من تکبر میکنند به خجلت و رسوایی مشهور شوند

27.            آنانی که خواهان حق من هستند ترنم و شادی نمایند، و دائما گویند خد.اوند بزرگ است که به سلامتی بندة خود رغبت دارد

28.            و زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد، و تسبیح تو را تمامی روز

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد