حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس-79

اگر زنجیره مادی در اموراتی قوی شود و این زنجیره برای پیشبرد اهداف زمینی باشد. زنجیره معنوی و خدایی قویتر هست.آنقدر قویتر که خالق بر مخلوق صدر در صد کنترل دارد.حال مخلوق به خالق بگوید من پیروز میشوم بر خالق. خالق میخندد خنده آن هم نوع خاص مثالی خود هست. مخلوق بر خالق نمیتواند پروز شود زیرا خالق هست که مخلوق را خلق کرده.با هر قدرت زمینی مخلوق مثال باد هست که باد از جا آن را برکند و از یک نقطه جهان به یک نقطه دیگر جهان پرت کند.مثال آن اینست که اگر مخلوق بتواند بر مخلوقات چیره شود بر خدا چیره نمیتواند بشود زیرا قدرت مخلوقات و قدرت مال و امکانات بشری با هر نوعی از آن در برابر قدرت خدا ذره در دریاست.مقابله با خدا شکست هست.حال شخصی به خدا یا اشخاصی به خدا بد و کج گفتاری کنند. خداوند میخندد.زیرا خالق آن مخلوق هست. اگر میخواست مغز او را در آن واحد به گفتار خوب وامیداشت. مثال توپ و بازی .برای خدا اینگونه هست. که افرادی که به خدا هم متاسفانه بد میگویند مثال توپ بازی هستند که نمیدانند خدا آنها را هم دوست دارد.اصلان محبت خدا آنقدر زیادست که انسان اگر کامل بداند طاقت نمیاورد.ولی چشم انسانی و آدمی مادی در دنیای مادیت مثال توپ زمینی هست. که با آن توپ زمینی بازی میکند اما برای چه و هدف چه. خداوند با شما همان بازی میکند  که با مخلوقات او بازی میکنید مثال این امر اینست که شما اگر مهربانی خدا را و موهبت خدا را قدر بدانید در بعد چشم بعد موت شرمنده نمیشوید.زیرا چشم و تفکر شما مرحله دیگری را میبیند.حال خداوند همه امورات را میداند میداند فلان شخص کیست چیست چرایی ها چگونگی ها و ذره ای  از آن برای خدا ناپیدا نیست. پس دانای کل اگر به زورگویی نیست بنده کیست که زورگو شود.خداوند جبر و اختیار  را در چه گذاشته اختیار آنچه عمل میکنید اما جبر آنچه عمل کردید و حساب بدهید. این جبر خیلی هم خوبست. و آن اختیار هم جنبه خود شخص هست. پس اینجا توازن عدالت خدا آنست که فرصت زندگی را داده اما تمام آن را از هر کاری که انسانها بر هم کنند حسابرسی دارد. اگر اینگونه نباشد ظلم و ستم و جفاها را آدم ها شوخی بگیرند چشم بعد موت لحظات و حتی عملکرد و حتی  آنچه که آدمی به یاد نمی آورد را به یاد انسان می آورند این خدایی هست مهربان و عدالتش بسیار دقیق و بسیار عالی.

فانوس-78

کسی را نترسانید تا دیگری شما را نترساند کسی را نلرزانید تا دیگری شما را نلرزاند کسی را زود قضاوت نکنید تا زود قضاوت نشوید.

دنیا مکانیزم دقیقی دارد و اما این با دام فرق دارد دام یعنی بر سر راه شما و کلیت شما دام نهند دام ننهید تا بر شما دام ننهند. اگرم دام ابلیسانه باشد دام ابلیس بر نیروی ابلیس آید و او را در دام خود به کام خود همان دام کشاند. کسی را له نکنید تا له نشوید. آموزه خوب را خوار شمردن یعنی منافع من بمن میگوید این آموزه با پیشرفت راه من مداخله دارد. آموزه خوب نجات بخش بشریت هست.اگر آموزه خوب مانع قتل شود. مانع بدی شود مانع جنگ و دعوا شود مانع  بد کردن را بتواند کاهش دهد چه جای آن می آید خوبی.اگر  روشنایی تابیدن بر زنجیره گیرد شما تشنه شنیدن موعظه های نجات بخش از نه تنها خود بلکه هر لب کلام تفکری که درستی را جاری سازد خواهانید نه حصار میکشید نه جلال دیگری را خاک میکنید جلال غرور نیست جلال خدا بر بشریت خواهانست خداوند دوست دارد مخلوقاتش سربلند شوند نه خوار نه سرزنش نه ترد شوند. نه زجر کشند آنهایی در راه خدا زجر کشیدند که تاریکی آنها را زجر داد و الا خداوند  منشاء خوبیست.آبروی دیگران را آبروی خود بدانید مثال  آب خوردن آبروی هم را نریزید و مثال ترد کردن هم را ترد نکنید هم را مرحم شوید اگر کسی با گناه بمیرد خوبست یا با اعمال خوب شونده مرحم شونده بمیرد خوبست. خداوند بسیار مهربانست و نیایش های بندگانش را دوست دارد همان لحظه که دل شکسته چه صاف و صیقلی آیا چشمان اشکبار در عدالت خدا شاد نخواهد شد آری خداوند مظهر عدالت و خورشید هدایت اصلیست که همه به دریای هدایت خدا وصل شوند به خوبی همه سرانجام نیکی گیرند وسعت فکرتان را آنقدر بزرگ کنید که رحمانیت خدا را درونش جای دهید و درون خود نوری شود در تابیدن به هم.

فانوس-77

اینکه انسانها به واقعیت امورات برسند و هر حکمتی را در زمین و آسمان روز و شب هر چه خداوند آفریده هست بدانند همان پری آنها در همان خالقی هست که آنها را آفریده زیرا خداوند از رگ گردن به شما نزدیکتر هست و آنچه میکنید و انجام میدهید را میداند زیرا خالق شماست پس چه کسی توان ایستادن در برابر پروردگاری را دارد که آنقدر به او نزدیک هست که روحش گواه آفریدگارش هست زیرا جسم  امانت هست و روح امانت خدا پس بیندیش انسان آن امانت را در چه راهی به کار میبندی.

...

غرور از ابزار ابلیس هست غرور کاذب مایه آفت خود و دیگرانست اگر درستی را یافتید در زنجیره درستی حرکت کنید آن موقع چه باشید تا زمان معین چه نباشید شما هدایت یافته شدید اگر اموراتی مانع هست اندیشه سد نیست بلکه اندیشه شما در قوت ماندن رفتن شما کار میکند و اگر در این بستر خداوند یاری دهد هیچکسی مانع آن نتوان شد زیرا خداوند قادر هست که به تمامی امورات خود چه در زندگانی و موت به شما قدرت دهد تا انجام امورات کنید پس هیچگاه انبیا و صلحا و خوبان راهشان قطع نمیشود حتی چه به شهادت یا مرگ زیرا خداوند آنها را افراد خوب و درست را قدرت میدهد تا دشمنان بدخواهان نتوانند پیروز گر بر حق باشند زیرا مقتدر و پیروز خداست و هر کاری توان دارد با تدبیر درست و دانای کل امورات درست را انجام میدهد با خدا شکست خوردن غیر ممکنست زیرا دست شما را ول نمیکند و اوست که یاری میدهد اگر تمام جهان به شما کمک نکنند خداوند کمک شما میکند تا راه حقیقت و درستی حقیقت خداشناسی و امورات او انجام شود .

...

بیندیشید و با درستی عمل کنید زیرا اندیشه و درستی و خوبی دریاست .هر کسی خوبی کند برای رضایت خالقش خداوند هم او را سرافراز در امورات کند عجله مایه بدبختی و عجله کار ابلیس هست اما صبر و به هنگام عمل کردن در خواست خداست پس خواست خدا را بر خواست مخلوق یعنی آنچه خواست خداست در زمان خودش انجام شود و اگر آن زمان سستی شود خداوند سستی را در آن زمان بد و قوت را در ان زمان دهد و آن زمان هست که اگر آن را در نیابیم خود در ترس غفلت و پر نشدن و غفلت از درون خسران میبینیم زیرا آنچه خدا بخواهد انجام میشود و چه همه امورات هست که خداوند خواستار انجام آن هست این یعنی خداوند بسیار کارهای مهم در زنجیره دارد پس تک نگری صرف نیست بلکه هر انسان رسالت دارد تا در آنچه خدا به او وامیگذارد حرکت کند.انسان درست انسانی هست که خواست خدا را بر مخلوقات ارجحیت کامل دهد و آنچه میکند خود در آن اندیشه کند اگر اشتباه رود برای ان انسان چندین برابر سخت خدا گیرد زیرا خود خواهد فهمید و سریع به پر شدن دست میزند تا راه به خواست رضایت خدا انجام شود زیرا این فشردگی و سختی را این دسته افراد خوب میدانند.

فانوس-76

وقتی انسانی از کاری مطمئن هست آن را در ورطه میگذارد تا بیندیشند و کار علمی کنند و متخصصین آن را دریابند هر کاری متخصص خاص خود را دارد و حرف فلان فلانی ارجحیت ندارد غیر تخصص حال در امور معنوی متخصص خاص خود نه از ورطه تنها علمی بلکه مسائل معنوی مسائلی فرای تنها علمی آنست شخص معنوی به سلاح دانش و غیر آن خداوند مسلح به سلاح کشتاری نیست بلکه سلاح او علم و معنویت عمل اوست.پس آنی که میگوید این گوی و این میدان کاری که کرده درست میداند و آن را به درستی دریافت و در ورطه همه گذارد تا آنکسانی که متخصص امر هر کاری هستند چه در هنر چه در معنویت چه در فرهنگ و هر کاری در آن کار برسی شود . وحالا معنویت که دیگر فرق دارد زیرا امورات تمامی مخلوقات خداست و این امر با درستی یعنی جهانی که آن را بداند.

...

کاهلی سستی و امورات مهم ترس نیستند در امورات مهم خداوند راه را در آنچه که برابری کند گذارد خداوند در امورات مهم به افراد ایجاد کردن نمیدهد زیرا ایجاد دست انسانست اما اعجاز همان محل رفتن و نیافتن آن اثر هست و حتی در یک قاب پنچره. ایجاد دو حالت هست ایجاد مکان عبادت. ایجاد نشانه ای که یافت بشود.ایجاد محل با اعجاز فرق دارد.ایجاد شما مجسمه ای بسازی باقی ماند اعجاز همان با شکل دیگر ایجاد اما بعد آن به حالت اول برگردد این یعنی در لحظه.ایجاد تراشیدن هست اعجاز در لحظه همان منتها کاری که مدتها بتراشند در لحظه انجام گیرد خاص قدرت خدا و یکی از نشانه های پیدایش زمین هست این امر اعجاز احداث هم با دانش بخوبی دریافته و در همان محل به درستی دریافته تر میشود که ایجاد نبوده و آن نشان اصلان با منطقه جغرافیایی و ساخت جور در نیاید یا با رفتن دیدن آن را نیابند.ایجاد و احداث فرق بزرگی هست در آن.